از شماره اکتبر 2022 از ماشین و راننده.
مالیبو، کالیفرنیا، به خاطر سواحل و موج سواران مشهور است، اما برای ما مردمی ماشین، همه چیز به جاده ها مربوط می شود. بیش از 80 مایل آسفالت پیچ خورده و درهم در امتداد ساحل و از میان کوه های سانتا مونیکا، مانند هزارتوی Daedalus از مریم گلی و صخره های شیب دار وجود دارد.
راندن این پیچ و خم را میتوان با پیچهایی که به دقت نقشهبرداری شده انجام داد تا به بیشترین اوج با کمترین ترافیک دست یافت، یا خواه ناخواه – در صورت امکان به سمت غرب بپیچید و تصور کنید که در نهایت به دریا خواهید رسید. هر دو راه خوب است و هر دو خطراتی دارند. در اولی، باید مراقب چاله ها بود و در دومی، لذت عمیق و غافلگیرکننده سقوط از سوراخ خرگوش.
مطمئناً، مناظر در حین رانندگی مالیبو می تواند توجه را به خود جلب کند. دیواری از علفهای طلایی و ماسهسنگ گلگون گهگاه توسط درههایی شکسته میشود که یاقوت کبود اقیانوس آرام را قاب میکنند. عمارتها مسیرهای طولانی و عاج رنگی را پنهان میکنند که با دروازههای بلند و براق محافظت میشوند. چه کسی آنجا زندگی می کند؟ کسی معروف؟ احتمالا. یکی پولدار؟ قطعا. من چندین ساعت را برای مرور Zillow بعد از رانندگی از دست داده ام. با این حال، اخیراً با تعقیب یک گاوچران 97 ساله در یک جنگ ملکی 120 ساله، یک آخر هفته کامل را از دست دادم. و این همه به جاده ها مربوط می شود.
این کار تقریباً در اواسط جاده یربا بوئنا آغاز شد، جایی که یک تاک هندوانه تنها در مزرعهای که در غیر این صورت با آیش پوشیده از تراکتورهای عتیقه، درختان فلفل پردار، و چند بوته رز پیر شجاع که توسط آهوها جویده شدهاند، گسترده شده است. در قسمت عقب خانهای ساده به سبک دهه 50 پشت تابلوی آهنی قرار دارد که روی آن «بهشت طاووس» نوشته شده است. برای نگاه دقیق تر ایستادم و خوزه سانچز از روی صندلی چمنزاری زیر درختی که سایه داشت مرا ستایش کرد.
سانچز (“مرا پپه صدا کن، همه صدا می زنند”) در کودکی در سال 1925، زمانی که پدرش در مزرعه چمبرلین مشغول به کار شد، به مالیبو آمد. پپه در زین بزرگ شد، سوار بر قاطر از مسیرهای خاکی تا مدرسه یک اتاقه، گاوهای طناب زنی و زمین های کشاورزی کار می کرد. او از یک نقطه مرتفع در زمین خود – که خانواده سانچز در سال 1951 خریداری کردند و از آن زمان تاکنون در آنجا زندگی می کنند – به یک راه پیچ خورده در پایین تپه، در آخرین پیچ قابل مشاهده یربا بوئنا اشاره کرد. او به من گفت: «تمام این جاده تا اواسط دهه 40 خاکی بود. “اگر باران آمد، تو فقط در خانه می مانی.”
پپه همه جادهها و زمانی که آسفالت شدهاند را میداند، نه تنها به این دلیل که او این اتفاق را تماشا کرده است، بلکه به این دلیل که از اسبسواری تا سواری کاترپیلار فارغالتحصیل شده است، و بسیاری از جادهها و مسیرهای کوچکی را که از بزرگراه معروف 1 گسترش یافتهاند درجهبندی کرده است. تنها چند سال قبل از آمدن پپه به این محله – برای اتصال اقیانوس به دره ها. پپه با داستان های ردیابی قانون شکنان و رام کردن کایوت ها به من افتخار کرد، و وقتی که من را ترک کردم، نمی توانستم به مالیبو که در آن بزرگ شده بود فکر نکنم. چطور شد که سانتا مونیکا در همان حوالی دارای یک اسکله با شهربازی و رشته کوه عمارتها و مسابقات خیابانی در بالای بلوار پر زرق و برق Sunset در داخل کشور بود، آنقدر وحشی و دور ماند؟
فردریک و می رینج را سرزنش یا تشکر کنید. آنها در سال 1892 زمینی را در امتداد ساحل مالیبوی کنونی خریداری کردند و به شدت از آن در برابر مالکان و توسعه دهندگان محافظت کردند. این یک نبرد شد، با متجاوزان که مسیرهای مزرعه ریندج را قطع کردند و ریندج ها جاده ها را ویران کردند و حتی دو دروازه غول پیکر را در اقیانوس غرق کردند تا از تردد مردم به سمت خط ساحلی خود جلوگیری کنند. فردریک در سال 1905 درگذشت. می در تلاش برای جلوگیری از عبور هر جاده عمومی یا راه آهن از میان مرتعداری، از شهرک نشینان گرفته تا رؤسای راه آهن گرفته تا دادگاه عالی، نگه داشت و با آنها مبارزه کرد. با دعوای حقوقی، دارایی او کاهش یافت و در سال 1940، او باقیمانده را به دلیل مالیات پرداخت نشده از دست داد. مالیبو به روی خریداران جدید و جاده های جدید باز شد – خوش شانس برای پپه که در ساخت آنها کمک کرد و همه ما که عاشق رانندگی با آنها هستیم.
این محتوا از OpenWeb وارد شده است. ممکن است بتوانید همان محتوا را در قالب دیگری پیدا کنید، یا ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری را در وب سایت آنها بیابید.