EV: من پاور شدم در واقع، مراقب باشید – من در حال رانندگی هستم! . . . و حالا من برعکس هستم.
آه بله. از صدایی که در می آورید می توانیم بفهمیم. اسمش چیه؟
اکثر خودروهای الکتریکی سقف شیشه ای دارند. بهترین ها، مثل من، شیشه جلویی دارند که به پشت بام می روند. آنها جاری می شوند. مثل خود برق، می دانید؟ من شیشه بیشتری نسبت به LensCrafters دارم. هی، اینجا گرمه؟ اجازه دهید به کولر گازی ضربه بزنم. این است. . . بنابراین . . . آفتابی!
هوا اکثرا ابری است. می خواهید یکی از درهای شما را باز کنیم یا چیزی؟

حدس می زنم. اگر چه اگر قرار است در حین قدم زدن توسط یک ماشین برچسب بزنید، یک خودروی برقی راهی برای رفتن است. فرود آمدن روی کاپوت من مانند فرود آمدن روی صندلی کیسه ای است. مخصوصاً اگر یک صندلی کیسه ای در تنه من باشد.
شما به نکته جالبی در مورد خودروهای الکتریکی اشاره میکنید – پتانسیل خلاقیت در بستهبندی.
اون یکی سفینه فضایی غمگینه اما من می توانم صداهای دیگری ایجاد کنم.
مانند؟
آنها سرخ شده اند. آنها لولا شده اند. آنها موتوردار و فرورفته هستند و با تشخیص چهره فعال می شوند. برای آیرودینامیک است. آنها همچنین به دنیا می گویند که شما یک سواری آینده نگرانه دارید – نه مانند آن دسته های قدیمی دسته شکل. ماشین های قدیمی اوه!
بیایید در مورد عملکرد صحبت کنیم. شما در سه ثانیه به سرعت 60 مایل در ساعت رسیدید؟
برو جلو و تلاش کن جاکلیدی من شبیه رویای تب ژول ورن است و دستگیرههای در من فقط پس از پاسخ صحیح به معماهای سه من باز میشوند.
هوم دستگیره های درب شما دقیقا کجاست؟
یکی وجود دارد که من آن را Pole Position II می نامم، برای زمانی که در حالت اسپورت هستم. به نظر می رسد مانند یک فورد فستیوا که چند لحظه قبل از رسیدن به هیدرولاک به دریاچه رانده شده است.
خوب، فرض می کنیم باید برای عابران پیاده سر و صدا ایجاد کنید، درست است؟
تصویر توسط مایکل بایرزماشین و راننده