هوش هیجانی به عنوان یک اصطلاح تا سال 1990 به زبان محلی ما وارد نشد. علیرغم اینکه یک اصطلاح نسبتاً جدید بود ، علاقه به این مفهوم از آن زمان به شدت افزایش یافته است. استفاده از احساسات بسیار مهم است ، اما شما همچنین باید بتوانید خود را جای دیگران بگذارید تا واقعاً دیدگاه او را درک کنید. چنین فعالیت هایی می تواند به شما در ایجاد درک احساسی از یک موقعیت خاص کمک کند و همچنین مهارت های احساسی قوی تری را در دراز مدت تقویت کند. داشتن هوش هیجانی مهم است ، اما برای ارتقای مهارت های اجتماعی و عاطفی خود چه اقداماتی می توانید انجام دهید؟ در اینجا چند نکته وجود دارد. ابتدا ما باید از خودآگاهی عاطفی، یک توانمندی دیگر مربوط به هوش هیجانی، استفاده کنیم.
هوش هیجانی چیست، مدل ها و راه های افزایش هوش هیجانی چه هستند؟ فرادرس مجله-آل اسکیپ
همه وضعیتها را در نظر بگیرید، نه فقط وضعیت هایی که به خوبی از عهده ی آنها بر می آیید. هوش هیجانی فرآیند اکتسابی نیز هست و افراد می توانند با تمرکز روی عوامل موثر بر آن و تمرین به سطوح بالاتری از هوش هیجانی دست یابند. در هوش هیجانی شناخت دقیق حالات و روحیه خود و سایرین اهمیت زیادی دارد. وقتی به افراد برتر در شرکت ها نگاه می کنیم، 90 درصد از آنها نمرات هوش هیجانی بیشتری دارند.
ظهور هوش هیجانی
پس از آن و در سال ۱۹۹۵ مفهوم هوش هیجانی توسط دانیل گولمن با چاپ کتاب “چرا EQ می تواند مهم تر از IQ باشد؟” مورد توجه قرار گرفت. شخصیت آخرین قطعه پازل است و «استایل» شخصیتی هریک از ما را متفاوت میکند. در واقع شخصیت نتیجه ترجیحات فردی مانند تمایل به درونگرایی یا برونگرایی است.
چگونه هوش هیجانی را در خودمان تقویت کنیم؟
دختر من وقتی نمی تواند کاری را که قبلا انجام داده بود، مانند خم کردن صندلی ماشین خود به طور مستقل انجام دهد، عصبانیت شدیدی را تجربه می کند. تست هوش هیجانی سطح هوشی را مشخص میکند که نشان می دهد این افراد چقدر در مدیریت هیجانات خود موفق هستند، آن را مدیریت می کنند و می توانند در روابط اجتماعی خود از این هوش برای ارتباط موثر با دیگران استفاده کنند. ثابت شده است افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، توانایی درک و مدیریت احساسات خود را دارند و به همین علت می توانند رهبران بهتری برای سازمان ها باشند. شاید شما هم شنیده باشید که چیزی که حتی از ضریب هوشی افراد مهمتر است EQ یا هوش هیجانی آنها است و علاقه مند به یادگیری بیشتر هستند. آزمونهای IQ ارزیابی های شناخته شده ای برای ظرفیت شناختی هستند، با این حال، آزمونهای هوش هیجانی پیچیده تر هستند. بسیاری از آزمونهای رایگان برای آزمایش EQ در دسترس هستند، اما همانطور که به طور خلاصه توضیح داده شد، همیشه دقیق نیستند.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
خوب حالا فکر کنید کلی هیجان داریم که مدیریت و تنظیمشون دست خودمونه. مثلا می دونیم کی؟ کجا؟ و چه وقت؟ از این هیجان ها استفاده کنیم. تیم درمانکده پس از بررسی نیازهای بیماران مختلف و پزشکان، امکان نوبت دهی از بهترین روانشناسان و روانپزشکان تهران را در سایت خود فراهم کرده است. این کار باعث میشود پس از مدت زمانی کوتاه، یک بار دیگر به افکار و رفتار خود توجه کرده و آن ها را مرور کنید تا ریشه مشکلات تان را بیابید.
- سالووی توصیف مبنایی خود را از هوش احساسی بر اساس نظریات گاردنر در مورد استعدادهای فردی، قرار میدهد و این تواناییها را به پنج حیطه اصلی بسط میدهد.
- “نه” گفتن به تعهدات جدید، وقتی هنوز تعهدات فعلیتان را به انجام نرساندید به شما شانس بیشتری برای موفقیت میدهد.
- مقایسه مستقیم آزمایشات متعدد EI، نتایج بسیار مطلوبی برای TEIQue به همراه داشتهاند.
- چنین آزمونهایی غالباً به افرادی نیاز دارد كه تواناییهای خود را نشان دهند، و بعد نتایج توسط شخص ثالث ارزیابی میشوند.
- این مفهوم در اواسط دهه 1970 توسط هوارد گاردنر مطرح شد و این ایده را مطرح کرد که هوش چیزی فراتر از یک توانایی کلی و واحد نیست.
با خودتنظیمی، افراد یاد می گیرند که چگونه احساسات خود را کنترل کنند به جای اینکه اجازه دهند احساسات خود آنها را کنترل کنند. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند. هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال 1995 کتاب خود را با عنوان ” چرا هوش عاطفی می تواند مهمتر از IQ باشد؟ ” به چاپ رساند. مطالعه توجه و اهداف مشترک (باربی و همکاران، 2014) نشان داد که شبکه های عصبی هوش هیجانی توزیع شده است، اما بسترهای عصبی هوش هیجانی در ماده سفید متمرکز شده است.
اگر اندکی دقت کنید متوجه می شوید که اهمیت هوش هیجانی به بهترین شکل ممکن در عملکرد کارمندان دیده می شود. بعد از اینکه کسی از احساسات خود آگاه شد، در مرحله بعدی باید یاد بگیرد که آنها را تنظیم کند. خود تنظیمی شامل مدیریت احساسات و یادگیری نحوه سازگاری با موقعیت های مختلف است. خودآگاهی را به عنوان برنامه ریزی و خود تنظیمی را به عنوان اجرای برنامه در نظر بگیرید.
کسانی که می خواهند روی داشتن هوش هیجانی بالا کار کنند، باید روی بهبود مهارت های اجتماعی تمرکز کنند. اگر لحظه نیاز به کلمات تشویق کننده دارد، آنها را به زبان می آورید. اگر موقعیتی وجود دارد که در آن گوش دادن اهمیت بیشتری دارد، یک لحظه برای گوش دادن وقت بگذارید. افرادی که مهارت های اجتماعی بالایی دارند، چیزهای درست را در زمان مناسب می گویند.
در حالی که درست است که برخی از افراد از نظر احساسی باهوش تر از دیگران هستند، حتی اگر با آن متولد نشده باشید، میتوانید یک EQ بالا ایجاد کنید. رهبران بزرگ یک فضای احساسی مثبت ایجاد میکنند که انگیزه و تلاش بیشتر را تشویق میکند، و آنها کسانی هستند که خودآگاهی احساسی خوبی دارند. در مقابل، رهبران کم هوشیاری احساسی 78 درصد مواقع آب و هوای هوش هیجانی در انسان منفی ایجاد کردند.