از شماره نوامبر 2022 از ماشین و راننده.
من خیلی قبل از اینکه ماشین بگیرم تی شرت را گرفتم. در آن زمان حتی نمیتوانستم رانندگی کنم، بنابراین گرافیک ماشین عضلانی آن برای من معنایی نداشت، به جز جایگزینی تمیز برای هر چیزی که قبل از ریختن چیزی در یک مهمانی خواب میپوشیدم. من نمی دانم چرا کلی کرو یک سه راهی خیلی بزرگ داشت که روی آن یک دوج چلنجر رالی آبی مدل 1974، “So Rare!” نقش بسته بود. زیر آن با فونت اواخر دهه 70 نوشته شده بود، اما او پیرتر و باحال تر بود و مایل بود از آن جدا شود. وقتی پیشنهاد دادم کلی به من گفت نگهش دارم. او گفت: “این برای شما مناسب است.”
نمیدانم کلی از چه نوع پیششناختی خودرویی برخوردار بود، اما چندین سال بعد، در نهایت یک چلنجر 1972 خریدم. شاید تمام آن مدتی که در پیراهن پوشیده بودم، به طرز ماهرانهای بر جستجوی من تأثیر گذاشته بود، سرم را از جاده رانرها و شولهایی که دوستان ماشینم دوست داشتند برگرداندم، مینی پیکاپهایی را که بچههای مدرسه هنر سوار میکردند را فیلتر کردم، و مرا به سمت بدنه دوج E نشانه گرفت.
در آن زمان، چلنجرها، همانطور که در پیراهن گفته شد، بسیار کمیاب بودند. دوج E-body را تنها به مدت 5 سال ساخت و جانشین آن در اواخر دهه 70 به قدری از نظر روحی و فرمی متفاوت بود که بیشتر مردم وجود آن را فراموش کرده اند. چلنجر نسل اول یک طراحی دوستداشتنی، کاپوت بلند و قسمتهای عقب قوسدار است. این یک کامارو با شلوارهای شیک تر، یک Jag نوع E در یک کلاه کامیون دار است. اگر دوج 5 سال برای بازی پونی ماشین تاخیر نکرده بود، چلنجر ممکن بود به همان تعداد موستانگ و فایربردز فروخته شود. حتی در روزهای آخر، با جلوپنجره اخمزده – و در مورد ماشین من، آسیبهای قابلتوجه به بدنه، پرایمر مشکی ناهموار، چرخهای نامناسب، و فضای داخلی فلزی برهنه – چلنجر یک هد چرخکن و یک لاستیک سوز بود. . من اولین (و تنها) پول مسابقه ام را در آن ماشین بردم، چکی به مبلغ 200 دلار از راه آهن کانتی لس آنجلس، که احتمالاً برای پوشش هزینه نصب شات تقلبی از نیتروس که قبلاً برنده می شدیم کافی بود.
به زودی پس از پیروزی در نوار درگ، سال 72 را فروختم و وسایل دویدن را با یک 1970 عوض کردم – کلکسیونی تر، قابل احترام تر. مانند پانل درها دارای امکانات تجملی بود. در طول بازسازی من از آن ماشین، دوج نسل سوم چلنجر را معرفی کرد. در ابتدا، به خاطر خراب کردن جستجوی قطعات من در eBay از آن متنفر بودم. “نه، من برای 2009 نیازی به فنرهای پایینآور ندارم. برای 1970 به فنرهای برگ نیاز دارم!” ناگهان ماشین بسیار کمیاب من همه جا را فرا گرفت. مردم ماشین نو در حال صحبت با چلنجر بودند.
من از ظاهر جدید خوشم آمد، به نوعی اورئوی بیش از حد پر شده، اما خشن به نظر می رسید، نه به اندازه کافی سریع، نه به اندازه کافی خشن. مطمئناً، SRT8 یک چهارم مایل 13 ثانیه را دوید، اما یک R/T با تیونینگ ملایم 40 ساله نیز همینطور بود. تا زمان معرفی انواع Hellcat بود که چلنجر مدرن واقعاً من را تحت تأثیر قرار داد. این نالههای کندوی تحریکشده، لاستیکهای چاق عقب که مانند کره در مایکروویو مایع میشوند، ترکیبهای رنگی Manic Panic – این اولین چلنجر جدید بود که همان لذتهای کلاسیک را ارائه میکرد، اما سریعتر. برخی از کارهای مورد علاقه من در دهه گذشته شامل آزمایش، سفر در جاده و مسابقه در پیشنهادات جهنمی دوج بوده است.
همه اینها اکنون به ذهن متبادر میشوند، زیرا دوج مجموعهای از خودروهای نسخه ویژه را به نشانه پایان چلنجر مبتنی بر LX و احتمالاً پایان چلنجرهای گازسوز عرضه میکند. چالشگران آینده، در صورت وجود، احتمالاً در کمپ عضلانی الکتریکی خواهند بود. همانطور که هنک ویلیامز جونیور میگوید، حتی دوستان غوغا هم خانهنشین میشوند. برخی از طرفداران دوج ناراحت هستند. خداحافظی با یک دوست قدیمی سخت است، به خصوص دوستی که 15 سال است که یک مهماندار قابل اعتماد بوده است. فکر کنم درست میشه به هر حال، چلنجر از نسل دوم جان سالم به در برد و نسخه EV نمی تواند بدتر از آن باشد. با این حال، وقتی که جستجوی قطعات eBay آنها «بسته باتری 2025 Challenger» را نشان میدهد، با صاحبان نسل سوم همدردی میکنم. در ضمن، من هنوز 1970 و تی شرت را دارم.
این محتوا از OpenWeb وارد شده است. ممکن است بتوانید همان محتوا را در قالب دیگری پیدا کنید، یا ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری را در وب سایت آنها بیابید.